چرا اقتصاد ایران از ترکیه و امارات عقب افتاد؟

طبقه بندی خبر:

تاریخ انتشار: ۲۶ /شهریور/ ۱۴۰۴

بر اساس داده‌های صندوق بین‌المللی پول برای سال ۲۰۲۴، درآمد سرانه‌ ایران بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) در 16.224 دلار تخمین زده می‌شود.

به گزارش توسعه گستر از اقتصادنیوز؛ چندی پیش، گزارشی با عنوان «شکاف عجیب قیمت انرژی در ایران با نرخ فوب خلیج فارس» منتشر شد که به مقایسه قیمت حامل‌های انرژی در ایران با قیمت‌های جهانی پرداخت و ضمن نشان‌دادن شکاف قیمتی، با تأکید بر بزرگی میزان یارانه پنهان انرژی در ایران، قیمت‌گذاری دستوری انرژی را یکی از علل اصلی ناترازی و کمبود انرژی معرفی کرد.

در پی این گزارش، تعداد زیادی از مخاطبان اقتصادنیوز به‌درستی این نکته را گوشزد کردند که مقایسه قیمت انرژی باید همراه با مقایسه سطح زندگی و درآمد سرانه ایرانیان باشد. از این رو، در نوشتار پیشرو، از طریق چند شاخص اقتصادی، به بررسی و مقایسه سطح زندگی ایرانیان می‌پردازیم.

برای مقایسه سطح زندگی افراد در کشورهای مختلف، یکی از شاخص‌ها «تولید ناخالص سرانه» یا «درآمد سرانه» است. اگرچه مقایسه تطبیقی سطح زندگی افراد در ایران و کشورهای همسایه، نیازمند کالبدشکافی ساختارهای اقتصادی، کیفیت نهادی، و مسیرهای سیاست‌گذاری است که کشورها در طول دهه‌های گذشته پیموده‌اند، بااین‌حال، ناگزیریم از طریق یک یا چند شاخص سطح زندگی شهروندان را مقایسه کنیم.

کشور ما ایران، با برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیک استراتژیک، منابع طبیعی سرشار، و سرمایه انسانی قابل‌توجه، در مقاطعی از تاریخ معاصر خود، نقطه‌ آغازی به‌مراتب مطلوب‌تر از بسیاری از همسایگان خود داشته است. بااین‌حال، داده‌ها تصویری از یک عقب‌ماندگی مزمن و فزاینده را به نمایش می‌گذارد.

پرسش این است که چرا شهروند ایرانی به طور متوسط، امروز از بسیاری از همسایگان خود، رفاه کمتری را تجربه می‌کند؟

شاخص «تولید ناخالص داخلی سرانه» به‌صورت اسمی (Nominal GDP per capita) کل ارزش تولید یک کشور را به قیمت دلار، بر جمعیت آن تقسیم می‌کند. این شاخص، به دلیل نوسانات شدید نرخ ارز و تفاوت در سطح قیمت‌ها، معیار مناسبی برای مقایسه‌ استانداردهای زندگی نیست.

معیار به‌مراتب دقیق‌تر، «تولید ناخالص داخلی سرانه بر اساس برابری قدرت خرید» (GDP per capita, PPP) است. این شاخص، با حذف تفاوت در هزینه‌های زندگی، نشان می‌دهد که یک فرد با درآمد خود، چه مقدار کالا و خدمات را در کشور خود می‌تواند خریداری کند و از این رو، تصویر واقعی‌تری از رفاه به دست می‌دهد. داده‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی بر پایه‌ این شاخص، مبنای اصلی تحلیل ما خواهد بود.

نقطه‌ آغاز این تحلیل تطبیقی می‌تواند دهه‌ ۱۹۷۰ میلادی باشد. در آن دوران، ایران به لطف درآمدهای نفتی و یک اقتصاد در حال صنعتی‌شدن، یکی از قدرت‌های اقتصادی منطقه بود. در سال ۱۹۷۷، درآمد سرانه‌ ایران بر اساس برابری قدرت خرید، به طور قابل‌توجهی از کشورهایی مانند ترکیه و کره جنوبی بالاتر بود و با قدرت‌های اروپایی چون اسپانیا رقابت می‌کرد.

این تصویر، یک خط مبنای تاریخی مهم را ترسیم می‌کند که عمق عقب‌گرد بعدی را آشکار می‌سازد. از دهه‌ ۱۹۸۰ به بعد، مسیر ایران از همسایگان موفق خود جدا شد. درحالی‌که کشورهایی چون ترکیه و امارات متحده عربی مسیر آزادسازی اقتصادی و ادغام در اقتصاد جهانی را در پیش گرفتند، ایران درگیر تغییرات سیاسی عظیم در انقلاب سال 1357، جنگ تحمیلی ۸ساله و سیاست‌های مبتنی بر اقتصاد دولتی و درون‌گرا شد.

مقایسه‌ امروز ایران با کشورهای حوزه‌ جنوبی خلیج‌فارس، تکان‌دهنده‌ترین تصویر از این واگرایی است. بر اساس داده‌های صندوق بین‌المللی پول برای سال ۲۰۲۴، درآمد سرانه‌ ایران بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) در 16.224 دلار تخمین زده می‌شود.

این رقم را باید در کنار اعداد مربوط به همسایگان جنوبی قرار داد: امارات متحده عربی با درآمد سرانه‌ حدود ۹۰ هزار دلار، قطر با بیش از ۱۳۰ هزار دلار، عربستان سعودی با حدود ۶۸ هزار دلار، و حتی بحرین و کویت با ارقامی به‌مراتب بالاتر از ایران.

این شکاف عظیم، تنها به واسطه‌ جمعیت کمتر این کشورها قابل‌توضیح نیست. این کشورها، هرچند با چالش‌های خاص خود در زمینه‌ تنوع‌بخشی به اقتصاد روبه‌رو هستند، اما با اتخاذ سیاست‌های مبتنی بر بازارهای باز، جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، تبدیل‌شدن به هاب‌های لجستیک و مالی، و توسعه‌ زیرساخت‌های کلاس جهانی، توانسته‌اند ثروت حاصل از منابع طبیعی خود را به سطح بالاتری از رفاه برای شهروندانشان ترجمه کنند.

در مقابل، ایران باوجود منابع مشابه و حتی متنوع‌تر، به دلیل یک محیط کسب‌وکار نامطلوب، انزوای بین‌المللی، و تسلط یک بخش عمومی – دولتی ناکارا، نتوانسته است از این پتانسیل بهره‌برداری کند.

شاید عبرت‌آموزترین مقایسه، بررسی مسیر ایران و ترکیه باشد. این دو کشور با جمعیت و ساختار اقتصادی نسبتاً مشابه، در دهه‌ ۱۹۷۰ در سطح رفاهی نزدیکی قرار داشتند و ایران حتی اندکی جلوتر بود. اما از دهه‌ ۱۹۸۰، مسیرها از هم جدا شد.

ترکیه با اجرای برنامه‌های آزادسازی اقتصادی، خصوصی‌سازی، و به‌ویژه با انعقاد قرارداد اتحادیه‌ گمرکی با اتحادیه‌ اروپا در سال ۱۹۹۵، خود را به زنجیره‌های تأمین جهانی متصل کرد و به یک قطب صنعتی و صادراتی تبدیل شد. این کشور توانست حجم عظیمی از سرمایه‌گذاری خارجی را جذب کند و بخش خصوصی خود را به بازیگری رقابتی در سطح بین‌المللی بدل سازد. نتیجه‌ این سیاست‌ها در آمار درآمد سرانه به‌وضوح قابل‌مشاهده است.

درحالی‌که درآمد سرانه‌ ایران (PPP) در چهار دهه‌ گذشته نوسانات شدیدی را تجربه کرده و در بهترین حالت، رشدی بسیار کند داشته، درآمد سرانه‌ ترکیه باوجود بحران‌های مقطعی، روندی صعودی و پایدار را طی کرده و امروز به 43.932 دلار رسیده است؛ یعنی بیش از دوبرابر سطح درآمدی ایران.

تحلیلگران و اقتصاددانان به‌کرات به این نکته اشاره کرده‌اند که تجربه‌ ترکیه، نه یک معجزه، بلکه نتیجه‌ انتخاب یک استراتژی توسعه‌ برون‌گرا و مبتنی بر اصول اقتصاد بازار بود؛ اما ایران دقیقاً مسیر معکوس آن را پیمود.

واگرایی ایران حتی در مقایسه با همسایگان شمالی نیز مشهود است. جمهوری آذربایجان که پس از فروپاشی شوروی، اقتصادی ورشکسته و درگیر جنگ را به ارث برده بود، باتکیه‌بر درآمدهای نفتی و گازی و با مشارکت گسترده‌ شرکت‌های بین‌المللی، توانست به‌سرعت اقتصاد خود را بازسازی کند. درآمد سرانه‌ این کشور بر اساس برابری قدرت خرید، امروز در سطحی نزدیک به ایران قرار گرفته است.

این در حالی است که نقطه‌ شروع آذربایجان در سه دهه‌ پیش، به‌مراتب عقب‌تر از ایران بود. این واقعیت که کشوری که از دل ویرانه‌های یک نظام کمونیستی سر برآورده، توانسته در زمینه‌ رفاه شهروندان خود را به سطحی نزدیک به ایران برساند، گواهی بر عمق رکود و ایستایی اقتصاد ایران است. حتی در مقایسه با ارمنستان که فاقد منابع طبیعی است، مشاهده می‌شود که این کشور با تمرکز بر توسعه‌بخش فناوری اطلاعات و جذب سرمایه‌های دیاسپورای خود، توانسته نرخ‌های رشد قابل‌توجهی را ثبت کند.

تنها در مقایسه با همسایگان شرقی، یعنی افغانستان و پاکستان، است که وضعیت درآمدی ایران بهتر به نظر می‌رسد. درآمد سرانه‌ پاکستان به طور قابل‌توجهی پایین‌تر از ایران است و افغانستان نیز یکی از فقیرترین کشورهای جهان به شمار می‌رود.

این تفاوت، ایران را به یک مقصد جذاب برای نیروی کار این دو کشور تبدیل کرده است. ادامه‌ روند رکود در ایران و رشد اقتصادی (هرچند اندک) در کشوری پرجمعیت مانند پاکستان، می‌تواند در بلندمدت این فاصله را کاهش دهد. مهم‌تر از آن، معیار موفقیت یک اقتصاد، نه در مقایسه با کشورهای درگیر بی‌ثباتی مزمن، بلکه در مقایسه با پتانسیل‌های درونی خود و عملکرد رقبای موفق منطقه‌ای تعریف می‌شود.

اخبار برگزیده

تازه ترین عناوین